English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4226 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
advance to contact U پیشروی برای اخذ تماس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
first down U اولین تماس با زمین پیشروی 09 متری با 4تماس
Thanks for calling back. U با تشکر برای تماس. [به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
advances U پیشروی بسوی دروازه راهیابی به دور بعد پیشروی
advancing U پیشروی بسوی دروازه راهیابی به دور بعد پیشروی
advance U پیشروی بسوی دروازه راهیابی به دور بعد پیشروی
chains U زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
chain U زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
cultivation U جلب محبت برای استفاده درکسب اطلاعات دانه پاشیدن تماس برای جلب و به دام انداختن افراد
ground U تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
answer U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answering U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answered U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answers U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
de bounce U جلوگیری از تماس با یک کلید که باعث چندین تماس میشود
block the plate U موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
skate off U حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
touches U دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
touch U دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
contact point U وسیله تماس نقطه اخذ تماس
advancing U پیشروی پیشروی کردن
advances U پیشروی پیشروی کردن
advance U پیشروی پیشروی کردن
ring U سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
approach march U راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
amplifying report U گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
originated U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
advancing پیشروی
marches U پیشروی
progression U پیشروی
precession U پیشروی
progress U پیشروی
advance U پیشروی
marched U پیشروی
march U پیشروی
victory U پیشروی
proceedings U پیشروی ها
progressions U پیشروی
progression U پیشروی
onrush U پیشروی
advance پیشروی
head way U پیشروی
marching U پیشروی
advances U پیشروی ها
victories U پیشروی
improvement U پیشروی
antecedence U پیشروی
self advancement U پیشروی نفس
gain ground U پیشروی کردن
progressing U پیشرفت پیشروی
progress U پیشرفت پیشروی
progressed U پیشرفت پیشروی
progresses U پیشرفت پیشروی
advance force U نیروی پیشروی
grind out U پیشروی مختصر
law of progression U قانون پیشروی
birl U پیشروی باچرخیدن
advance U پیشرفت پیشروی
advances U : پیشروی پیشرفت
advances U پیشرفت پیشروی
set forward U فشار پیشروی
advancing U پیشرفت پیشروی
marine transgression U پیشروی دریا
axis of advance U محور پیشروی
saltation U پیشروی بتدریج
speed of advance U سرعت پیشروی
lunging U پیشروی ناگهانی خیز
lunges U پیشروی ناگهانی خیز
heads up U سمت مسیر پیشروی
lunge U پیشروی ناگهانی خیز
advance march U پیشروی حرکت به جلو
heads up U وضعیت مسیر پیشروی
lunged U پیشروی ناگهانی خیز
marching order [travel order] U دستور پیشروی [ارتش]
get by U مخفیانه پیشروی کردن
sitzkrieg U جنگ بدون پیشروی
advancing units U یکانهای پیشروی کننده
ground grainer U مهاجمی که پیشروی میکند
steerage way U پیشروی در سمت حرکت یکان
covered approach U پیشروی پوشیده معابر مخفی
to issue marching order U دستور پیشروی دادن [ارتش]
lockstep U پیشروی افراد پشت سریکدیگر
sternway U پیشروی ناواز سمت پاشنه
blocked U پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
block U پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
progressive attack U پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
lap course U جهت پیشروی نوار مین روبی
advance variation U واریاسیون پیشروی پیاده دردفاع فرانسوی
blocks U پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
accompanying fire U اتشی که پیاده نظام در زیران پیشروی میکند
march U نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
heads up display U وسیله نشان دهنده وضعیت مسیر پیشروی
marched U نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
marches U نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
marching U نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
contacts U تماس
tangent U تماس
tangents U تماس
impacts U تماس
contingence U تماس
ding U تماس
contact line U خط تماس
impinging U تماس
line of contact U خط تماس
contact U تماس
contacted U تماس
taction U تماس
contacting U تماس
impact U تماس
tangency U تماس
angle of contact U زاویه تماس
contact pressure U فشار تماس
zone of contact U ناحیه تماس
communicator U شخص در تماس
contiguity U برخورد تماس
area contact U سطح تماس
Keep in touch! <idiom> در تماس باش!
to be in contact U تماس داشتن
tuch U تماس دادن با
finish U تماس انتهایی
corps a corps U تماس بدنی
finishes U تماس انتهایی
movement to contact U حرکت به تماس
contact surface U سطح تماس
contact point U قطب تماس
contact patrol U گشتی تماس
contact ratio U نسبت تماس
contact lost U تماس قطع شد
contact party U گروه تماس
point of contact U نقطه تماس
shock hazard U خطر تماس
to be in rapport U تماس داشتن
skims U تماس اندک
skimmed U تماس اندک
point contact U تماس نقطهای
to bring into contact U تماس دادن
contact flange U فلانژ تماس
skim U تماس اندک
going on U نزدیکی تماس
interactional points U نقاط تماس
contact area U منطقه تماس
line to line fault U تماس خطوط
contact area U سطح تماس
contact diameter U قطر تماس
contact angle U زاویه تماس
touch sensitive tablet U تابلو حساس به تماس
phoned U پاسخ به تماس در تلفن
movement to contact U حرکت به اخذ تماس
tuch U سر زدن تماس داشتن
action on the blade U تماس با شمشیر حریف
flattest U تماس دو لبه اسکیت
youch sensitive screen U صفحه حساس به تماس
contact U تماس یافتن تماسی
touch sensitive panel U صفحه حساس به تماس
break off U قطع تماس با دشمن
touch panel U صفحه حساس به تماس
contact fire U انفجار در اثر تماس
contacted U تماس یافتن تماسی
osculation U تماس اشتراک صفات
contact print U چاپ به طریقه تماس
contact report U گزارش اخذ تماس
get in touch with someone <idiom> U باکسی تماس گرفتن
contact backlash U دنده کور تماس
to keep in touch with any one U باکسی تماس داشتن
telebrief U تماس مستقیم تلفنی
phoning U پاسخ به تماس در تلفن
phones U پاسخ به تماس در تلفن
look in on <idiom> U تماس حاصل کردن
contacts U تماس یافتن تماسی
contact behavior U رفتار تماس جویانه
phone U پاسخ به تماس در تلفن
contacting U تماس یافتن تماسی
flat U تماس دو لبه اسکیت
osculatory U وابسته به بوسه یا تماس
grazing point U نقطه تماس با مانع
synapse U محل تماس دوعصب
galvanism U تماس برق بابدن
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
ground U تماس دادن توپ با زمین
contacts U محل اتصال تماس گرفتن
To establish( make) contact. U تماس دایر ( برقرار ) کردن
osculate U تماس نزدیک حاصل کردن
contacted U محل اتصال تماس گرفتن
engagements U تماس دو تیفه شمشیر درگارد
callers U شخصی که تقاضای تماس دارد
engagement U تماس دو تیفه شمشیر درگارد
caller U شخصی که تقاضای تماس دارد
contact U محل اتصال تماس گرفتن
contact report U گزارش تماس با هواپیمای دشمن
contact with the net U خطای تماس با تور والیبال
contact fire U انفجارمین در اثر تماس با کشتی
contacting U محل اتصال تماس گرفتن
faded U تماس باهدف از بین رفت
physical U مربوط به استفاده از تماس یاخشونت بدنی
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com